محمدپرهاممحمدپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

نفسمون پرهام

0413

بدون عنوان

1393/6/10 11:44
نویسنده : مرجان
206 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامانی

خوبی پسر خوشکلم؟ خیلی ناراحتم که خیلی دیر به دیر میرسم بیام وبت رو اپ کنم ماشاله روز به روز داری شیرینتر و بازیگوشتر میشی ولی حیف که فرصت من برای ثبت این تغییرات شیرین خیلی کوتاهه.

نمیدونم چطور بگم : وقتی موقع حرف زدنت و   یا با هیجان تعریف کردنت از یه موضوع جالب برام، نگاهت میکنم واقعا از خوشی میخوام بمیرم ...

وقتی صدای خنده های قشنگ و بیخیالت حین بازی با باباییت تو خونه میپیچه بیشتر از هر زمان دیگه ای خوشبختی تو وجودم موج میزنه...

 وقتی به صورت خوشگل و شیطونت حین خرابکاری نگاه میکنم که همون لجبازیه باباییت تو چشاته و وقتی میگم این کارو انجام نده میگی: میخوام انجام بدم و میندازی و به خنده و میخوای منی رو که سعی میکنم بهت اخم کنم رو بخندونی واقعا گاهی دووم نمیارمو از این شباهت میترکم از خنده...

  ، وقتی دقیقا حرفهای من به خودت رو واسه عروسکت تکرار میکنی : عزیزم بیا اینجا بازی کن، اوشکلم بیا غذاتو بخور، عزیزم به این دست نزن خطناکه و ... واقعا بابت این شیرینی خوشمزه خدا رو شکر میکنم ...

وقتی که میای جلومو میگی :مامانی خودمو بغل کن آخه چی میخواام ؟ یه بار دیگه احساس خوشبختی زیر پوستم میدوه طوریکه اگه بعد از کار روزانه داغون هم باشم باز انگار دوپینگ کردم

 وقتی میبینم که چطور با بازی با انگشتای دست من  به آرامش میرسی و با لبخند به خواب میری ، وقتی پاکی و معصومیتت رو تو خواب میبینم ، حسی که دارم رو واقعا نمیتونم توصیف کنم  و دلم نمیاد به حرف روانشناسا گوش بدم و از این آرامش محرومت کنم ولی چون جدیدا بعضی شبها با التماس و گریه میگی میخوام پیش مامانی بخوابم ، سعی میکنم به هر بهانه ای به تخت خودت  برت گردونم و به خودم  میگم  باید  تمرین کنم تسلیم احساساتم نشم و در برابر خواسته های نادرستت کوتاه نیام و بعضی وقتا بهت نه بگم، فقط و فقط به خاطر خودت و تربیت صحیحت .

تو تمام این لحظات قشنگ اول تو دلم خدای مهربون رو  بابت لطف بی حدش تشکر میکنم و بعد قربون صدقت میرم.  خدای مهربون فرصت چشیدن لذت پدر و مادر بودن رو از هیچ کدوم از بنده های خوبت دریغ نکن.

تابستون امسال هم رو به پایانه خداروشکر تا به اینجاش که خوب بوده امیدوارم واسه همه دوستان همینطور باشه تا اخرش یه مسافرت 5 روزه سمت شمال و سرعین اردبیل رفتیم خیلی خوب بود و حسابی به پرهام هم خوش گذشت . ایشاله بزودی بر میگردمو چندتا عکس خوشگل و جدید هم از گلیمون میزارم .  

 

تولد 30سالگی مامان:

 

چند تا عکس همینطوری:

 

 

قیافشو ببین

 

پرهام  در مسیر سرعین: جاده زیبای اسالم - خلخال

سرعین

پرهام خوابالو صبح زود در لابی هتل :

 

پرهام خسته بعد از بیرون اومدن از استخر آب گرم

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)